محل تبلیغات شما
سلام مجدد :|
با برنامه ای دیگر در خدمت شما هستیم :|
اتفاقای سوسکی من تو کل عمر زیاد داشتم :/

شماره 1:
خواب های سوسکی :/
بدبختانه اینم از اون خوابای وحشتناکه ک یادم نبود بنویسم تو اون لیسته -.-

تو این خواب من ک مورد هجوم سونا سوسک قرار میگیرم
معمولا میرم بالا ی درخت پناه میگیرم 
ک با این حال بازم غرق میشم خیلی وحشتناکه -____-
لعنتی ها عین ببر برام پنجه میندازن -_-

شماره 2:
"من و سوسکا" یهویی :////
همین الان ک نیس ولی .
ب نظر میرسه سوسکا علاقه وحشتناکی نسبت ب شوکه کردن من دارن -_-
دوتا مثال شوکه کننده دارم برا این موضوع :/
دیگه اثبات شدس برا خودم -_-:
- ی دفه آری کوچولوی پنج ساله بیچاره ک فوبیای دسشویی داشت میخواست بره دسشویی :/// (خب دسشوییمون خیلی سوسک داشت منم میترسیدم -_-)
پاشو گذاشت تو دمپایی و یهو دید ی چیزی با سرعت نور از پاش بالا رفت =-=
در نتیجه پاش رو ت داد و دمپایی رو پرت کرد .
سوسک از توی سایه های دمپایی شاخک هاش رو ت داد
و اینجوری شد ک آری کوچولوی قصه ما جیغ زد، وحشت زده شد و جوری رنگش پرید انگار روح دیده =_=

- روزی روزگاری آری کوچولوی ده ساله روی لبه باغچه نشسته بود و بلدرچینش رو بغل کرده بود و با او از سختی های زندگی میگفت
ک ناگهان دسمال کاغذی ای سرگردان در آسمان از کنار گونه اش گذشت و تو باغچه افتاد
آری رویش را برگرداند ک ببیند چیست اما چیزی ندید
ک چشای بلندرچین ب گونه ی او افتاد و صورت او را نوک زد
وی ک از بلدرچین عصبانی بود خواست او را در دیوار بکوبد ک جانش در آید :/
ک یهو دید سوسکی در دهان بلدرچینش است و او دارد آن را میبلعد و سوسک پا هایش را تکان تکان میداد >~<
آنگاه بود ک وی فهمید دسمال کجا بود اون سوسک بوده رو صورتش نشسته >0000000000000<

شماره 3:
محاصره سوسکی -_____-

لعنتی من سر آب خوردن خیلی مورد هجوم سوسکا قرار گرفتم -__-

ما خونمون دوبلکسه و اون شب نفرین شده من میخواستم از طبقه دوم برم پایین ک آب بخورم
برق آشپزخونه رو روشن کردم و رفتم ک لیوان بدارم
ک دیدم ی سوسک غول پیکر داره روی لبه سینک قدم میزنه 0-0
رفتم ک با دمپایی چیزی بزنمش دیدم یکی دیگه طوری ک انگار داره میگه "دس ب ناموسم بزنی کارت دارم!" شاخک هاشو ت میده و بین در کابینت و لبه سینک ایستاده =-= :/
خواستم برم از تو ماشین ظرف شویی لیوان بردارم ک دیدم رفیقشون زیر نظرم داره >0<
از روی موزاییک سلام میکرد :/// =__________=
منم خودم رو تسلیم کردم و برگشتم با تمام تشنگیم خوابیدم :"/

البته بگم صب ساعت 7 ک اومدم تو آشپزخونه رو گشتم هیچ جا نبودن 0-0
هنوزم ک هنوزه جسدشون پیدا نشده -_-
فک کنم ارواح سوسکایی بوده ک قبلا کشتمشون :||

شماره 4:
پیدا شدن سوسک تو حمومی ک ن راه داره از فاضلاب بیاد بالا و ن از قدیم اونجا بوده 0-0

دیگه این یکی تا حدی مشکوکه ک منو داداشم ب این نتیجه رسیدیم سوسکا از آشغال بوجود میان 0-0
آخه مو
مال خود آدمه :/
جلد شامچو واسه شست و شوعه و عمرا تو اون باشه 0-0
ما اصن جلد صابون رو توی سطل آشغال حموم نمیریزیم پس از اونم ب وجود نمیاد -_-
. وسایل مو برداشتن هم (ژیلت و اینای خودمون -.-) . اصن مگه میشه رو اونا تخمی چیزی باشه ؟؟
1- تو بستن 2- اصن اگه باشه پلمپ میشه کارخونه ای ک میسازدش اونو :/
حالا مسئله اینجاست .
سوسکا از کجا میان =-=؟
مگه جنن یهو ظاهر شن =---= ؟؟؟
نگو از جنیانن 0-0 ؟
. البته اینتظاری کمتر از موجوداتی ک توی بمبارون اتمی نمیمیره کمتر از اینم انتظار نمیره ک از جهنم فرار نکرده باشه :/

فعلا شماره 5 رو یادم نمیاد اما اگه اومد میگم
فعلا جانه =-=\

معرفی فیلم غارتگر

جواب معمای 11 و معمای 12

دوبله من از انیمه فراتر از محدودیت *--------*

ک ,تو ,سوسک ,رو ,ی ,ب ,آری کوچولوی ,رو ت ,بود و ,یهو دید ,او را

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تور دبی – تور آنتالیا|نوروز 99 | تور استانبول|پرواز اطلس جت Florence's info flagarilan عشق وینکس Howard's memory ولادت عشق Jo's site tolovagto The Best NHL Calgary Flames, Wholesale Jerseys. عشق بی ثمرLove Barren